صنعت ماشینسازی، یکی از مهمترین اولویتهای صنعتی کشورهای پیشرفته است که توسعه آن ارزشافزوده بالا، مزیتهای صادراتی و درآمدزایی مناسبی برای آنها به ارمغان آورده است؛ تا جاییکه صنعت ماشینسازی چین از سال 2009 همواره رتبه اول را در بین کشورهای فعال این حوزه در اختیار دارد و این کشور بزرگترین تولیدکننده ماشینآلات صنعتی در جهان شناخته میشود.
تا اواخر دهه 80 میلادی، کشور چین موفق شده بود که به تسلیحات هستهای، ماهواره فضایی و ابرکامپیوترها دست پیدا کند اما صنعت این کشور همچنان عقبمانده بود و تجهیزات صنعتی این کشور در واقع تجهیزات تولیدی کشور شوروی بود که تا پیش از سالهای دهه 1960 و بروز اختلافات بین دو کشور، به چین منتقل شده بود. در همین دهه، دولت چین تلاش کرد تا با توجه به بهبود نسبی روابط با کشورهای غربی اقدام به واردات ماشینآلات و تجهیزات صنعتی کند. برای مثال، از کشور آلمان غربی صنعت نورد سرد را وارد کرده و در کشور مستقر کرد اما بروز مشکلاتی چون عدم برخورداری از نیروی کار ماهر و آموزشدیده، ضعفهای الکترونیکی و عدم امکان تخصیص برق کافی، راندمان را با افت شدید مواجه کرده و موجب خارج شدن آن از مدار تولیدات صنعتی کشور شد. همچنین تجهیزات و تکنولوژیهای مرتبط با نیمههادیها از ژاپن و آمریکا وارد شدند؛ اما این حوزه نیز با توجه به عدم همخوانی با زیرساختها و عدم توجه به نیازهای صنعت چین مفید واقع نشد.
با توجه به این تجربهها، «وزارت صنایع ماشینسازی چین» ایجاد گردید و اعلام کرد که تا سال 1990، 60 درصد تولید ماشینآلات این کشور باید به تکنولوژی دهه 1980 دنیا برسد. رهبران چین دریافته بودند که توسعه صنعت ماشینسازی و کیفیت ماشینآلات تولیدشده در این صنعت میتواند ضامن موفقیت در مدرنسازی تمام حوزههای اقتصادی و صنعتی باشد. با ورود به قرن بیست و یکم، صنایع مختلف منطقهبندی شده و برنامههای شهری متناسب با ویژگیهای هر منطقه تهیه شد.
گزارش پیش رو، چهارمین گزارش از سلسله گزارشهای مطالعات تطبیقی صنعت ماشینسازی در کشورهای منتخب است که در ذیل پروژه تدوین «سند راهبردی و برنامه اقدام صنعت ماشینسازی» تهیه گردیده است و رویکرد سیاست صنعتی کشور چین را با تمرکز بر صنعت ماشینسازی این کشور مورد بررسی قرار میدهد.
در سالهای اخیر، دولت چین سیاستهایی را برای ارتقاء سطح سرمایهگذاری خارجی، بهویژه در حوزههای با ارزشافزوده بالا در پیش گرفتهاست تا از طریق انتقال فناوری به چین، موتور نوآوری بومی را روشن کند. این سیاستها، شامل اقداماتی نظیر تقویت حمایت از مالکیت معنوی و بهبود محیط سرمایهگذاری است و موجب ورود شرکتهای خارجی به صنعت چین، سرمایهگذاری و یا مشارکت با شرکتهای چینی برای تولید در این کشور شده است.
با اینکه دولت چین دارای ماهیتی سوسیالیستی است، اما تلاش میکند تا در عرصه اقتصادی تا حد ممکن از دخالت مستقیم و تصدیگری در بخشهای صنعت و خدمات بپرهیزد. حزب حاکم بر این کشور پس از انجام اصلاحات اقتصادی و سیاسی که اولین نشانههای آن در اواسط برنامه پنجساله پنجم (1976 تا 1980) نمایان شد، ماهیت خود را از «سوسیالیستی دستوری» به «سوسیالیستی مبتنی بر بازار» تغییر داده و فقط چند مؤسسه و صنعت منتخب را به منظور رقابت با شرکتهای چندملیتی بزرگ غربی، مورد حمایت وسیع خود قرار داد. بهبیاندیگر، چین ماهیت تلفیقی را در موضوع خصوصیسازی در پیش گرفته است و ضمن نظارت بر حوزههای حیاتی کشور مانند کشاورزی، حملونقل عمومی و انرژی، به حوزههای دیگر نیز آزادی عمل اعطا کرده و از روند خصوصیشدن آنها حمایت کرده است. از بین 238.000 شرکتی که در سال 1998 تحت مالکیت دولتی قرار داشتند، فقط 116.000 شرکت در سال 2007 دولتی باقی ماند و مابقی همگی با یک الگوی صحیح و مدون، به بخش خصوصی واگذار شد. این آمار اکنون به ۷۰ درصد شرکتها و کارخانههای فعال در چین رسیده است.
روشهای دولت چین برای خصوصیسازی عبارتاند از:
کشور چین سالها به عنوان دنبالهرو کشورهای پیشرو در عرصه تولید و صنعت بوده و رویکرد تولید ارزانتر محصولات دیگر کشورها با استفاده از مزیتهای رقابتی چون نیروی کار ارزان را در پیش گرفتهاست؛ اما در سالهای اخیر، رویکرد خود را از تولید محصولات «ساختهشده در چین» به محصولات «خلقشده در چین» تغییر داده است. طبق رویکرد اول، کشور چین به علت نیروی کار ارزان، دارا بودن منابع اولیه غنی، داشتن سرزمینی پهناور پذیرای شرکتهای خارجی برای احداث خط تولید برای محصولات خود و استخدام کارگر ارزان چینی بود و در فرایند تحقیق و توسعه، دستیابی به فناوریهای نوین و یا تولید محصولات جدید نقشی نداشت اما در رویکرد دوم (خلقشده در چین) این کشور خواهان این امر است تا ضمن دستیابی به فناوریهای جدید، به تولید محصولات بهروز با دانش و تخصص خود بپردازد و تلاش میکند تا با تشویق شرکتها، مؤسسات تحقیقاتی و کمپانیهای بزرگ به عنوان اصلیترین کشور جهان در معرفی محصولات جدید و با ارزش افزوده بالا تبدیل شود. طبق آمارهای منتشرشده دفتر ملی حقوق مالکیت فکری چین، این کشور در سال ۲۰۱۷ دریافتکننده بیشترین تعداد درخواست حق ثبت، به میزان ۳/ ۱ میلیون بوده است که این میزان بیش از مجموع حق اختراعهای ثبتشده در آمریکا، ژاپن، کرهجنوبی و دفتر ثبت اختراع اروپا بوده است.
بنابراین در سالهای اخیر، هر شرکتی که قصد توسعه محصولات خود و ورود آنها به بازارهای رقابتی دنیا را دارد باید ابتدا به چین فکر کند. روند کنونی چین نشان میدهد که این کشور در حال تبدیل شدن به یکی از قطبهای مهم برای خلق و تجاریسازی ایدهها در تولید کالاها و خدمات است.
کشور چین با دارا بودن حدود یکپنجم جمعیت جهان، به عنوان بازاری بالقوه برای تمام شرکتها مطرح است. همچنین سرعت بالای رشد اقتصادی این کشور در سالیان متمادی با حداقل رشد حدود 7% در هر سال، نوید توسعه مستمر اقتصادی و صنعتی را در این کشور میدهد. همه این عوامل، بر جذابیتهای این کشور برای سرمایهگذاری شرکتهای خارجی میافزاید.
همچنین دولت چین اعلام کرده است که از سرمایهگذاری در صنایع با فناوری بالا، تجهیزات و مواد جدید، انرژیهای تجدیدپذیر و حفاظت از محیطزیست حمایت خواهد کرد و از طرف دیگر، از سرمایهگذاریهایی که در زمینههایی صورت پذیرد که شرکتهای چینی دارای پتانسیل قوی و زیرساختهای پیشرفته هستند حمایتی نخواهد شد. تسهیلاتی که از طرف دولت چین برای سرمایهگذاران خارجی در نظر گرفته میشود عبارتاند از:
وزارت بازرگانی چین اعلام کرده که این کشور در سال گذشته میلادی موفق به جذب ۱۳۷ میلیارد و ۲۴۰ میلیون دلار سرمایه مستقیم خارجی شده است. این رقم نشان میدهد که میزان جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در سال ۲۰۱۹ میلادی در مقایسه با یک سال قبل از آن ۵.۸ درصد رشد کرده است.
تا به امروز، تولیدات صنعتی کشور چین دارای نرخ اتوماسیون نسبتاً کمی بودهاند. به عنوان مثال به ازای هر 10.000 نیروی کار چینی در صنایع این کشور، فقط 19 ربات به کار گرفته شده است، درحالیکه این نسبت در کشورهایی مانند کرهجنوبی و آلمان به ترتیب 531 و 300 است. همین امر هم باعث شده است تا رباتهای صنعتی وارداتی، بخش عظیمی از هزینههای واردات ماشینآلات صنعتی این کشور را تشکیل دهند. کشور چین از سال 2013 بزرگترین واردکننده رباتهای صنعتی در جهان است. در سال 2018 بالغ بر 150.000 ربات صنعتی در این کشور نصب شده است که از کل رباتهای نصبشده در ایالاتمتحده و اروپا بیشتر است.
صنعت ماشینابزار در چین طی دو دهه گذشته، رشد سریعی داشته است؛ چراکه صنعت ماشینابزار نیروی محرکه کل صنعت ماشینسازی است. امروزه چین بیش از 1000 تولیدکننده اصلی ماشینابزار دارد. حجم تولید ماشینابزار در چین نیز از 59000 واحد در سال 2005 به 230،000 واحد در سال 2010 افزایش یافته است که این نشاندهنده روند انتشار تولید با ارزش افزوده بالاتر است؛ اگرچه کارخانههای تولیدکننده تجهیزات ماشینابزار چینی جهش چشمگیری در فناوری و ظرفیت تولید داشتهاند، چین هنوز هم حجم زیادی از ماشینآلات پیشرفته و یا متوسط را از قبیل قطعات ماشینکاری CNC وارد میکند. همین امر نشان از تمرکز این کشور بر تولید ماشینآلات ساده و استفاده کمتر از فنّاوریهای پیچیده است تا بتواند با قیمت تمامشده کمتر، حجم بیشتری از بازار را تصاحب کند که در واقعیت به این موفقیت نائل آمده است و در تصاحب بازار، جلوتر از کشورهایی مثل آلمان، ژاپن، ایتالیا و آمریکا، بیشترین سهم بازار را در حوزه ماشینابزار دارد (شکل 10). این کشور از سال 2009 بزرگترین تولیدکننده ماشینابزار در جهان است.
«اندیشکده صنعت ماشینسازی» در سال 1398 در پژوهشکده مطالعات فناوری تاسیس گردیده است و نهادی پژوهشی و تصمیمساز است که از طریق «مشارکت مستمر با صنعتگران و انجمنهای تخصصی فعال در این صنعت» به دنبال «ارتقای جایگاه صنعت ماشینسازی در سیاستگذاری کلان و برنامههای توسعه صنعتی کشور» است. مأموریت اصلی این اندیشکده، سیاستپژوهی و ایجاد بستر همفکری با جلب مشارکت فعالان این حوزه با هدف پیگیری ایجاد زیرساختهای قانونی، نهادی و سیاستگذاری برای توسعه این صنعت راهبردی است.
«اتاق فکر و اقدام صنعت ماشینسازی» یا به اختصار «افکام» مجموعه رویدادهایی برای ارتباط پژوهشکده با اصناف، سازمانها و فعالان صنعت ماشین سازی است که با هدف مشارکت مستمر با صنعتگران و انجمنهای تخصصی برگزار میشود.
درخواست شما با موفقیت ارسال شد.